چه‌شکلی دوست پیدا کنیم!

۱۲ مهر ۱۴۰۴ 0 نوشته‌ها
چه‌شکلی دوست پیدا کنیم!

چه شکلی‌های بامزه
این داستان:
چه‌شکلی دوست پیدا کنیم!
 قرار است این متن بشود اولین صحبت ما و شما. همه‌چیز را در بخش معرفی خوانده‌اید. فقط اینجا باید بگوییم در چند متن بعدی، می‌خواهیم هر بار سراغ چیزی برویم و ببینیم چه‌شکلی باید آن را انجام بدهیم. این‌بار می‌خواهیم از این بنویسیم که چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم تا شروع سال تحصیلی جدید برایمان بامزه‌تر و پر از خاطره‌های قشنگ باشد.
اول اینکه بگویم ما تنها نیستیم و تمام بچه‌های دنیا از یک موقعی به مدرسه می‌روند. برای ما هم این روز، می‌شود روز اول ماه مهر. بعضی‌ها از شروع مدرسه رفتن خیلی خوشحال‌اند و منتظرند زودتر از راه برسد، اما بعضی‌ها تابستان داغ شهرشان را به صد پاییز با چاشنی مدرسه ترجیح می‌دهند. اما خب چه‌کار می‌شود کرد؟ مدرسه رفتن، مثل آب و غذا خوردن می‌ماند. اصلاً بزرگان گفته‌اند اگر مدرسه نرویم، مثل این است که یک دست نداریم یا پایمان می‌لنگد؛ یا اینکه دست‌وپا داریم اما لَج می‌کنند و با ما راه نمی‌آیند!
شاید بارها به چشمتان خورده باشد که کلاس‌اولی‌های مدرسه‌تان به‌محض جدا شدن از مادرشان شروع به گریه می‌کنند و زمین‌وزمان را به هم می‌دوزند، و یک دسته‌شان هم با قیافه‌های کاملاً بی‌تفاوت به حال آن دسته‌ی اول می‌خندند. این بچه‌ها به‌اصطلاح می‌شوند «گنگ‌های مدرسه» (بچه‌هایی که همه از آن‌ها حساب می‌برند یا می‌خواهند مثل آن‌ها باشند).
ولی در هر مقطع تحصیلی که باشیم، مدرسه می‌تواند یک زندان جهنمی باشد. می‌پرسید چطور؟ وقتی دوستی نداشته باشیم! اگر آب مایه‌‌ی حیات است؛ دوست هم دلیل زنده بودن در مدرسه است.
شاید فکر کنید دوست پیدا کردن که کاری ندارد؛ می‌رویم و اولین آدمی که سر راهمان دیدیم جلویش را می‌گیرییم و می‌گوییم: «از امروز باید دوست من باشی!» راستش به همین سادگی‌ها هم نیست!

ولی کافی است با یک قدم کوچک شروع کنیم. گاهی همان «سلام» ساده‌ی اول صبح می‌تواند شروع یک دوستی خیلی دراز باشد. اصلاً حالا که بحث دوستی شد، بیایید یک لیست درست کنیم:
به حرف‌های هم گوش بدهیم
هر کسی یک سری تجربه‌های شخصی دارد که می‌تواند جالب به نظر برسد؛ از پختن نان و یاد گرفتن سوزن‌دوزی گرفته تا شتر‌سواری و فوتبال خاکی! پس از دوستانتان سؤال کنید و منتظر جواب آن‌ها باشید.
دنبال شباهت‌های کوچک بگردیم
همه‌ی ما آدم‌ها با هم فرق داریم؛ از فرق‌های کوچک گرفته تا فرق‌های خیلی بزرگ. ولی خب شباهت‌هایی هم داریم. مثلاً اینکه شما و همکلاسی‌تان هر دو در یک کلاس هستید، یا هر دو در یک شهر زندگی می‌کنید، یا اصلاً هر دو از یک رنگ خوشتان می‌آید. همین‌ها می‌توانند شروع یک دوستی جالب باشند.

رفاقت درسی
اینکه شما و دوستانتان در یک پایه و یک مدرسه درس می‌خوانید، عالی است! این یعنی می‌توانید یک عالمه به همدیگر کمک کنید یا کتاب‌هایتان را به هم قرض دهید یا اشکالاتتان را از هم بپرسید. آخ که نمی‌دانید چقدر کیف می‌دهد وقتی شما یادتان رفته تکلیفی که معلم بهتان داده بود چه بود و دوستتان یک‌دفعه مثل فرشتهٔ نجات از راه می‌رسد و شما را راهنمایی می‌کند. کنار همدیگر درس خواندن هم می‌تواند خیلی هیجان‌انگیز باشد. به امتحانش می‌ارزد! وقتی چیزی را با دوستانمان مرور می‌کنیم یا با صدای بلند می‌خوانیم، هم راحت‌تر یاد می‌گیریم، هم لذت بیشتری می‌بریم.
یک روش نه‌چندان علمی اما بامزه برای دوست پیدا کردن!
اگر می‌خواهید بچه‌زرنگ کلاس بشوید، با آن‌هایی که نیمکت‌های اول نشسته‌اند؛ دوست شوید.
اگر سرتان به کار خودتان است، با بچه‌هایی که وسط کلاس هستند؛ دوست شوید.
و اگر کمی شیطنت را دوست دارید، بچه‌های آخر کلاس گزینه‌های مناسبی هستند.
خب، خیلی نمی‌خواهیم سرتان را درد بیاوریم. این‌ها چند پیشنهاد کوچک بود برای باحال‌تر شدن مهر.

شما هم برای ما از تجربه‌های خودتان و دوستانتان، معلم‌هایتان و اصلاً حال‌وهوای مدرسه‌تان بنویسید و ما را هم باخبر کنید. ما هم جواب‌های شما را می‌خوانیم و کلی کیف می‌کنیم. قرار است اینجا کنار شما باشیم و برای همدیگر بنویسیم و بخوانیم و تعریف کنیم.
منتظر اتفاق‌های خیلی بامزه باشید!
فعلاً خداحافظ...