چه شکلی‌های بامزه

۲۱ آبان ۱۴۰۴ 0 نوشته‌ها
چه شکلی‌های بامزه
چه شکلی‌های بامزه
این داستان: چه شکلی از کلاس هفتم جان سال به در ببریم!

این دفعه قرار است برویم سراغ  سوالی که ممکن است خیلی‌هایتان بپرسید. روی سخنمان با شماهایی است که تازه کلاس ششم را گذرانده‌اید و وارد کلاس هفتم شده‌اید. بله فکر نکنید کار آسانی کرده‌اید. شما در حال شکستن یکی از شاخ‌های غول در زندگی‌تان هستید. 
 یکسال بزرگ‌تر شدن و رفتن از کلاس پایین‌تر به کلاس بالاتر همیشه می‌تواند سخت باشد. مثلا آن روزی را یادتان است که تازه می‌خواستید از کلاس دوم وارد کلاس سوم شوید؟ یادتان است چقدر هم‌زمان هم ذوق و هم استرس داشتید؟ مثلا نگران این بودید که می‌گویند امسال باید کل جدول ضرب را حفظ باشیم  یا اینکه قرار است امسال با خودکار بنویسیم.یادتان است چطور با خوشی و خنده کلاس سوم را گذراندید بدون آنکه آن همه نگرانی جورواجور اذیتتان کند؟
الان هم تقریبا همین‌طور است؛ البته با چند تا فرق کوچک. یکی از فرق‌هایش این است که شما دیگر به یک مقطع جدید وارد شده‌اید. یعنی دوره‌ی دبستان را گذرانده‌اید و وارد دبیرستان شده‌اید. پس، خوش آمدید! قرار نیست اینجا با یک هیولای بی‌شاخ و دم رو به رو شوید؛ اما وقتی به این جنگل بزرگ وارد می‌شوید؛ اول باید یک سری اطلاعات را هم از روی نقشه بدانید تا هر طور شده، گم نشودید.. ما اینجاییم تا هر چه را که به نظرمان می‌رسد از لحاظ تکنینکی به دردتان بخورد را برایتان بگوییم.
مواظب باشید؛ معلم‌هایتان را با هم قاطی نکنید! 
قرار است از این به بعد،؛ برای هر درسی یک معلم جدا داشته باشید. یعنی اینکه معلم ریاضی، علوم، فارسی‌ یا بقیه‌‌ی درس‌هایتان با هم فرق می‌کنند. البته شاید این برایتان تکراری باشد و بگویید این را که خودمان هم می‌دانستیم اما موضوع این‌جاست که این موقع، همه چیز کمی جدی‌تر می‌شود. مثلا هر کدام از معلم‌ها ممکن است یک تکلیف به شما بدهند یا ممکن است اصل ادو نفرشان بخواهند در یک روز امتحان بگیرند. پیشنهاد می‌کنم در این جور مواقع مقاومت پیشه کنید. چون خیلی کاری‌اش نمی‌شود کرد!
با دنیای «خیلی خوب‌ها» خداحافظی کنید!
حتما تا به الان خودتان می‌دانید که کلاس هفتم، اولین سالی است که به جای اینکه موقع امتحان بالای برگه‌تان یک جمله‌ی بلند بالا بنویسند با یک عدد، نمره‌ی شما را مشخص می‌کنند و می‌گویند بروید پی کارتان. اولش شاید اصلا برایتان خوشایند نباشد. اصلا شاید عصبانی و شاکی هم بشوید که این چه وضعش است. من که تا پارسال در تمام امتحان‌هایم، خوب و خیلی‌خوب می‌گرفتم؛ آن نمره‌ی ۱۶ بالای برگه چه می‌گوید؟ یعنی الان دیگر خوب نیستم؟؟ اصلا نترسید که طبیعی است. بگذارید تجربه‌ی واقعی یکی از بچه‌هایی که یک موقعی هم‌سن شما بوده را در این مورد برایتان بگویم:
ـ هفته‌ی اولی که وارد دبیرستان شدم برایم جهنم بود. همه‌ی معلم‌ها ازمان امتحان  می‌گرفتند که ببینند در کلاس ششم چه یادگرفته‌ایم. یادم است اولین امتحان ریاضی را که دادم، خیلی خوشحال بودم‌. خوشحالی‌ای که بعد از دیدن نمره ۱۱ بالای برگه خیلی هم دوام نیاورد. از بدشانسی مدرسه‌مان هم تیزهوشان بود و بچه‌ها برای نمره بدجور در سروکله‌ی خودشان می‌زدند. اولش همه چیز وحشتناک بود. دائم فکر می‌کردم که حتما من خیلی خنگم که نمره‌هایم این طور می‌شوند. ولی کم کم، همه چیز درست شد. دیگر امتحان‌ها کابوس نبودند. دیگر فکر نمی‌کردم بچه‌ها خیلی جلوتر از من‌اند حتی دیگر سختی درس‌ها هم برایم آسان شده بود. همه‌ی این‌ها یک دلیل اصلی داشت. فکر می‌کنید چه؟ پیدا کردن یکی از بهترین دوست‌هایم در مدرسه!( نوشته‌ی قبلی در مورد دوست پیدا کردن را که یادتان هست؟؟)
کتاب‌هایتان را با ذوق جلد کنید
شاید از خواندن جمله‌ی بالا تعجب کنید ولی قرار است در کلاس هفتم درس‌های جالبی بخوانید و این را از همان موقعی که کتاب‌های درسی‌تان را به دست شما می‌دهند و شما آن را باز می‌کنید تا نگاهی سرسری به آن بیندازید؛ می‌فهمید. اول از ریاضی بگوییم که قرار است کمی سخت‌تر باشد. مخصوصا اگر ریاضی کلاس ششم را خیلی جدی نگرفته باشید. چون قرار است مباحث خیلی جدید و البته جالب شوند. پس به نظرم نیم نگاهی به کتاب سال قبلتان بیندازید. 
درس علوم تجربی‌تان که تازه وارد دنیای پیچیده و هیجان‌انگیز انسان می‌شود‌. قرار است با کتاب سری به بدن انسان بزنید و دل و روده‌اش را دربیاورید. کمی بعد با مواد و خاصیت‌های آن آشنا می‌شوید. همین جا است که اسم با کلاس جدول مندلیف به گوشتان می‌خورد و دیگر قرار است به هر دوست و آشنایی که می‌رسید با گفتن اسم عناصر مختلف، یک جوری برخورد کنید که همه فکر کنند شما دانشمندی، چیزی هستید.
کتاب فارسی‌تان را که باز می‌کنید دقیقا متوجه می‌شوید چقدر امسال بزرگ‌تر شده‌اید! چون پر است از حکایت‌ها و شعر های باحال از شاعر‌ها و نویسنده‌های معروفی که شاید سال پیش اصلا اسمشان را هم نشنیده بودید. درس مورد علاقه‌ی من( منظور نویسنده‌ی این متن است!) از فارسی هفتم «کلاس ادبیات» بود. در این درس با یکی از بامزه‌ترین شاعرهای ایران آشنا می‌شوید و کسی چه می‌داند؛ شاید حتی عاشقش شدید و رفتید بقیه‌ی شعر‌هایش را هم خواندید!
خلاصه که هیچ وقت از بزرگ‌تر شدن نترسید. قرار است یک عالم تجربه‌های جدید، دوست‌های جدید و درهای تازه در انتظارتان باشد. این حرف را از یک بچه‌ای که او هم روزی مثل شما کلاس هفتم را داشته می‌گذرانده، قبول کنید!
 یادتان نرود که اینجا فقط ما نویسنده نیستیم. برایمان از هر چه دوست دارید،  بنویسید. مخصوصا اگر درباره‌ی تجربه‌تان در کلاس هفتم باشد. پس منتظر نوشته‌هایتان هستیم.